وقتیکه تو مهمونی حوصلم سر رفت!!!

رفته بودیم دیدوبازدید عید....نشستنمون طولانی شد و حوصله م سر رفت شروع کردم با پوست پرتقال و کیوی ور رفتن...دیگه این شد آخرش :)


+بنده خدا صاحبخونه هی نگاه میکرد به من که خیلی با تمرکز با پوست پرتقال درگیر بودم :)

++حتی اینجا هم مشخصه که چـــــــــــقدر بارونو دوس دارم :))

+++اگه سوالی درباره ی شکل ها داشتید که چی هستن دقیقا بپرسید :)

++++این سمت راست پایین یه تیکه مستطیلی هست,او انتها آزادشه :))

+++++اون سفیده هم کتِ زیپ داره :))))


  • ۴ پسندیدم
  • نظرات [ ۱۰ ]
    • حوا بانو
    • سه شنبه ۸ فروردين ۹۶

    و باز هم برای باران :)

    من نمیدانم که چرا میگویند 

    اسب حیوان نجیبی است , کبوتر زیباست

    و چرا در قفس هیچکس کرکس نیست

    گل شبدر چه کم از لاله ی قرمز دارد

    چشم را باید شست

    جور دیگر باید دید

    واژه ها را باید شست

    واژه باید خود باد ، واژه باید خود باران باشد

     

    چتر ها را باید بست 

    زیر باران باید رفت

    فکر را  خاطره را زیر باران باید برد

    با همه مردم شهر زیر باران باید رفت

    دوست را زیر باران باید دید 

    عشق را زیر باران باید جست...

     

    ( سهراب سپهری )


    +باران دیوانه ام می کند...

  • ۳ پسندیدم
  • نظرات [ ۶ ]
    • حوا بانو
    • سه شنبه ۸ فروردين ۹۶

    حواسمون هست آیا؟!

    دو ساعت پیش یه خبری رو شنیدم که هنوزم نتونستم باورش کنم...هنوزم قلبم سنگینه..

    چقدر مرگ حقه....چقدر یهوییه...چقدر انکارناپذیره...چقدر غیرقابل فرار کردنه...حواسمون به مرگ هست آیا؟!؟!؟

    ینی فردایی رو داریم واسه بودن؟؟؟واسه لبخند زدن و از زندگی لذت بردن؟فرصتی دارم واسه خوب بودن و جبران کردن؟؟؟فرصتی داریم برای توبه کردن و با خدا بودن؟؟؟

    کاش زندگیمونو حیف نکنیم!!!

    دو ساعت پیش متوجه شدم که خواهرِ یکی از دوستان خواهر من به خاطر یه بیماری ژنتیکی که از بچکی باهاش درگیر بوده و این اواخر هم ریه اش رو درگیر کرده بوده فوت کرده...کنکوریه 95 بود...حالم خوش نیست.


    ممنون میشم اگه برای شادی روحش یه صلوات بفرستید و یه فاتحه بخونید...

    و برای خانوادش طلب صبر کنید...

    خدا بیامرزه همه ی رفتگان رو...

    حواسمون به مرگ باشه!!!

  • ۷ پسندیدم
  • نظرات [ ۷ ]
    • حوا بانو
    • سه شنبه ۸ فروردين ۹۶

    یا امام رضا...

    هر که لب داد به این پنجره رسوا شد و رفت


    داغ فولاد تو بر گرد دهان می ماند.....

    +آقا دلم تنگه برات...

  • ۲ پسندیدم
  • نظرات [ ۶ ]
    • حوا بانو
    • دوشنبه ۷ فروردين ۹۶

    جزوه هایم پر شعر است...

    جزوه هایم پر شعر است، نمی دانم کِی ؟

    درس، دست از سر شاعر شدنم بردارد...

  • ۳ پسندیدم
  • نظرات [ ۲ ]
    • حوا بانو
    • دوشنبه ۷ فروردين ۹۶

    حتی کنکور :)

    حتی سوالاتِ کتـــــابِ تسـت کنکـــــورت


    عاشق که باشی بیت های محشری دارد



    "بهمن صباغ زاده"

  • ۳ پسندیدم
  • نظرات [ ۱ ]
    • حوا بانو
    • دوشنبه ۷ فروردين ۹۶

    دلت را به خدا بسپار...


  • ۳ پسندیدم
  • نظرات [ ۳ ]
    • حوا بانو
    • دوشنبه ۷ فروردين ۹۶

    انسان جایزالخطا نیست!

    یه چیزی که برای توجیه خطاهامون زیاد میگیم اینه که انسان جایز الخطاست ولی این جمله اشتباهه...

    چون جایز به معنی "شایسته است" هستش و شایسته نیست که انسان خطا کنه....باید به جاش بگیم که انسان ممکن الخطاست...


    باشد که رستگار شویم :)


    +فقط خواستم اطلاع رسانی کنم که اشتباه نگیم.همین.

  • ۳ پسندیدم
  • نظرات [ ۱ ]
    • حوا بانو
    • دوشنبه ۷ فروردين ۹۶

    آخه چرا؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟

    من متوجه دو دوره از زندگی اغلب نزدیک به همه ی پسرا شدم...(تاکید می کنم نه همه!!!!!استثنا هم داریم :) )

    دوره ی اول : دوره ی من چقدر بامزه ام....

    این دوره معمولا از سنین 12 تا 14 سالگی شروع می شود و معمولا تا سنین 18 تا 20 سالگی ادامه دارد( مشاهده شده که برخی هم تا سنین 25 تا 28 سالگی درگیر این مسئله بودند ) .همانطور که از اسم این دوره مشخص است پسران در این رده ی سنی که اعلام شد احساس بامزگی بیش از حد دارند...در این دوره پسران بعد از هر شوخی اغلب بی مزه و لوس خود به صورت تک تک حضار نگاه میکنند تا ببینند چند نفر به این شوخی می خندند و در صورت استقبال به بی مزگی خود ادامه می دهند...عواملی موجب تشدید این عملکرد می شود که مهم ترین و موثرترین آن : بودن افرادی از دختران فامیل در جمع است (در این حالت پسران بعد از هر مزه ی خود ابتدا به صورت دختران نگاه میکنن تا عکس العمل آنها را ببینند و بعد به صورت خودکار نگاهی منتظر و با شوق وصف ناپذیری به سایر حضار می اندازند)

     

    دوره ی دوم : دوره ی اون منو دوس داره...

    این دوره از سنین 15 تا 17 سالگی آغاز می شود و تا سنین 21 تا 23 سالگی ادامه میابد(امیدواریم که بیشتر ادامه نداشته باشد وگرنه کاری از دست کسی برنمی آید)...در این دوره ی شگفت انگیز و گاهی رعب آور پسران اکثر رفتار های دختران اطراف خود را به علاقه ی آن دختر نسبت به خودشان نسبت می دهند!!!!!

    برای مثال (در این مثال ها فقط یک مورد از پسران را مثال زدیم ولی منظور همان اغلب پسران است)

    اگر دختری به شوخی های پسری لبخند بزند و یا توجهی نسبت به حرفهایش نشان دهد تفکرش این است که :

    دیدی منو دوس داره....فلانی فلان چیز رو گفت نخندید من گفتم لبخند زد!اصن از توجهاش معلومه منو دوس داره!!!!!

     

    اگر دختری با پسر مورد نظر بد رفتاری کند و یا تند جوابش را بدهد در ذهن خود مدام تکرار میکند که :

     اگر با دیگرانش بود میلی             چرا جام مرا بشکست لیلی!!!!!!!   

     

    اگر دختر نسبت به بودن پسر مورد نظر عکس العملی نشان ندهد و نگاهش نکند تصورش از این رفتار این است که :

    منو دوس داره میترسه رفتاراش تابلو باشه و همه بفهمن به خاطر همین منو ندید میگیره!!!!

     

    اگر دختر اصن  تو اون جمع نره و تو جمع نباشه تفکرش این است که :

    منو دوس داره میخواد ناز کنه واسم!!!

    اگه دختره :O تصورشان این است که این منو دوس داره و...

    اگخ دختره :/ تصورشان این است که منو دوس داره...

    اگه دختره :( تصورشان این است که منو دوس داره و ...

    و این ماجرا تا پایان یافتن این دوره ی سنی ادامه دارد...باشد که رستگار شویم. :)))



    +فقط یه شوخی بود....امیدوارم به کسی برنخوره!

    ++تاکید میکنم که گفتم اغلب پسرا نه همشون... :)

    ++در صورت یافتن دوره های دیگر اطلاع رسانی خواهم کرد :)

  • ۲ پسندیدم
  • نظرات [ ۴ ]
    • حوا بانو
    • يكشنبه ۶ فروردين ۹۶

    آرزوی دل تنهایم...


  • ۶ پسندیدم
  • نظرات [ ۶ ]
    • حوا بانو
    • پنجشنبه ۳ فروردين ۹۶
    این نمکدانِ خدا جنسِ عجیبی دارد
    هر چقدر می شکنیم باز نمکها دارد



    باشد که رستگار شویم :)
    پیوندهای روزانه