رفته بودیم دیدوبازدید عید....نشستنمون طولانی شد و حوصله م سر رفت شروع کردم با پوست پرتقال و کیوی ور رفتن...دیگه این شد آخرش :)


+بنده خدا صاحبخونه هی نگاه میکرد به من که خیلی با تمرکز با پوست پرتقال درگیر بودم :)

++حتی اینجا هم مشخصه که چـــــــــــقدر بارونو دوس دارم :))

+++اگه سوالی درباره ی شکل ها داشتید که چی هستن دقیقا بپرسید :)

++++این سمت راست پایین یه تیکه مستطیلی هست,او انتها آزادشه :))

+++++اون سفیده هم کتِ زیپ داره :))))