چون که از باب جواد تو کسی داخل شد
خنده دار است که دیگر به قسم فکر کند
دعاگوتونم دوستان
امیدوارم به زودی قسمتتون شه
چون که از باب جواد تو کسی داخل شد
خنده دار است که دیگر به قسم فکر کند
دعاگوتونم دوستان
امیدوارم به زودی قسمتتون شه
آخرین باری که دیدمت و با بودن در کنارت آرامشی خالص را با ذره ذره ی وجودم چشیدم, چیزی حدود سه سال پیش بود.
سه سال است که درد فراق را به جان خریده ام و آشفته تر از تمام آشفتگی هایم شده ام!
سه سال است که شبانه روز به وصال فکر می کنم, به دیدنت, به آن آرامش ناب که این روزها از زندگی ام فراری شده است و گویا قصد برگشت هم ندارد.
سه سال است دلخوشم با عکس های آخرین دیدارمان.
سه سال است که بغضی غریب در گلویم جا خوش کرده است و خیال کوچ کردن هم ندارد.
سه سال است آشوبم, آشفته ام, مضطربم, شکسته ام و سرشارم از درد...
سه سال است ضجه می زنم برای دوباره دیدنت.
سه سال است همه کاره ام و هیچ کاره.
سه سال است در حسرت آب سقاخانه ات می سوزم و می سازم.
سه سال است جانِ دلِ حوا...سه سااااااااال :(
دلخوشم به برنامه ای که برای دوباره دیدنت چیده ام :)
تو را به جای همه کسانی که نشناخته ام دوست می دارم
تو را به خاطر عطر نان گرم
برای برفی که آب می شود دوست می دارم
تو را برای دوست داشتن دوست می دارم
تو را به جای همه کسانی که دوست نداشته ام دوست می دارم
تو را به خاطر دوست داشتن دوست می دارم
برای اشکی که خشک شد و هیچ وقت نریخت
لبخندی که محو شد و هیچ گاه نشکفت دوست می دارم
تو را به خاطر خاطره ها دوست می دارم
برای پشت کردن به آرزوهای محال
به خاطر نابودی توهم و خیال دوست می دارم
تو را برای دوست داشتن دوست می دارم
تو را به خاطر زیبایی لاله های وحشی
به خاطر گونه ی زرین آفتاب گردان
برای بنفشیه بنفشه ها دوست می دارم
تو را به خاطر دوست داشتن دوست می دارم
تو را به جای همه کسانی که ندیده ام دوست می دارم
تو را برای لبخند تلخ لحظه ها
پرواز شیرین خاطره ها دوست می دارم
تو را به اندازه ی همه ی کسانی که نخواهم دید دوست می دارم
اندازه قطرات باران ، اندازه ی ستاره های آسمان دوست می دارم
تو را به اندازه خودت ، اندازه آن قلب پاکت دوست می دارم
تو را برای دوست داشتن دوست می دارم
تو را به جای همه ی کسانی که نمی شناخته ام ... دوست می دارم
تو را به جای همه ی روزگارانی که نمی زیسته ام ... دوست می دارم
برای خاطر عطر نان گرم و برفی که آب می شود...
تو را به خاطر دوست داشتن... دوست می دارم
تو را به جای تمام کسانی که دوست نمی دارم... دوست می دارم
#و باز هم بی مخاطبانه :)
+اول از همه سلام. من برگشتم! البته برگشتنی که فک نمیکنم مثل قبل باشه.
++خیلیا می پرسن «کنکور چطور بود؟», باید بگم که کنکور هم گذشت و نتایج بیاد ببینم چه میشه! هر چی بشه خداروشکر. من داروسازی میخوام و داروسازی! :)
+++به شدت ممنونم از دوستانی که واقعا بهم محبت کردن! دوستانی که از کنار پست آخرم که نظراتشو بسته بودم بیخیال نگذشتن و با نظراشون کلی حالمو خوب کردن. دوستانی که وقتی ادعای بودن می کنن واقعا هستن! واقعا ممنونم از نسترن بانو و تسنیم جانم که تو دنیای واقعی کلی به فکرم هستن و من بسی خوشحالم که دارمشون. ممنونم که هستید عزیزانِ دلِ حوا :*
و ممنونم از بهار نارنج جانم و آرزوی عزیز و مهربونم و منتظرالمهدی عزیز که مجازی بودنشون طعنه می زنه به بعضی از واقعی های زندگیم. ممنونم دوستان عزیزم, ممنونم که از حرفام الکی نگذشتید و با نظراتتون دلخوشم کردید به این دنیای مجازی. ممنونم. ؛)
مردن که همیشه با از کار افتادن جسم و زیر خاک رفتنش اتفاق نمی افتد! گاهی آدمی میمیرد, درحالیکه جسمش از همیشه سالم تر است...
کسی چه می فهمد؟ گاهی یک خبر ساده ویران میکند یک دنیا آرامش را...
~من امروز شکستم...شکستن که شاخ و دم ندارد!:(
یه مدت نیستم. حداقل تا بعد از ظهر کنکور و حداکثرش هم معلوم نیست! :) اگه عمری باشه بر میگردم. :)
لطفا برام دعا کنید. براتون بهترینهارو از خدا میخوام.
اصلِ حالتون خوش.
+ معجون انار معرکه اس! معرکه! :) عکسشو داشتمااا, گفتم تو ماه رمضونه, یه وقت دلتون میخواد. ولی معرکه اس. :)
++دیشب معجون انار به دست بدجوری تو فکر بودم! تو فکرِ یکی که باید می بود ولی نبود! :(
+++ میخواستم یه پست راجع به یه موضوعی بذارم که متاسفانه فرصت نشد. علی الحساب تا برگشتنم پیشنهاد میکنم که اینجا رو بخونید. طولانیه! خیلی طولانیه! ولی موضوع, خیلی مهمه! خیلی زیاد! سعی کنید بخونید.
باشد که رستگار شویم. :)